تبريك يا تسليت
25 ارديبهشت تولد من بود من فكر مي كنم تبريك براي تولد مناسب نيست و بايد تبريك جاي خود را به تسليت بدهد اگر به دنياي آخرت ايمان داشته باشيد متوجه مي شويد كه در كره ي زمين زندگي و مورد آزمايش قرار خواهيد گرفت و اين دنيا محل آزمون است و به طبع آن شيطان نيز سعي بر پايين آوردن مرتبه شما دارد بنابراين شما وقتي متولد مي شويد خيلي احتمال آن زياد است كه در آزمايش نمره ي مطلوب را نگيريد البته در اين عرصه اين موضوع پيچيده تر هم خواهد شد و با توجه به قرآن و احاديث پيامبران مورد عذاب قرار خواهيد گرفت و البته خدا بخشنده و مهربانست. اما ممكن است خيلي به ندرت پيش آيد كه در اين آزمون يكسري نمرات خوب هم كسب كنيد و پاداش آن را بگيريد پس اگر شما هم مانند من اين ريسك را دوست نداريد از همينجا تولد شما را تسليت مي گويم در كل من خيلي به اين مسئله فكر مي كنم كه عدم وجود انسان به چه ترتيب بود يكي از آشنايان به من مي گويم عدم وجود انسان را حتي نمي توان "هيچي" هم قلم داد كرد اما وي مي گويد قبل از اينكه به كره ي زمين بياييم ماي معنوي در جاي ديگري زيست مي كرده ! كه اين هم جاي تفكر دارد اما در كل من فكر مي كنم اگر انسان متولد نشود و يا متولد شود زود از دنيا برود بهتر است چون كسي كه به آخرت ايمان دارد هميشه در اين دنيا معضب و سالگرد تولدش زياد برايش خوشايند نخواهد بود اين زاويه ي ديد من است شايد شما بعد ديگري براي نگاه كردن به اين مسئله داريد كه اينجا محل تبادل آن با من است لطفا نظر دهيد
مار را چگونه مي نويسند ؟
يا
مار
روستايي بود دور افتاده كه مردم ساده دل و بي سوادي در آن سكونت داشتند. مردي شياد از ساده لوحي آنان استفاده كرده و بر آنان به نوعي حكومت مي كرد. برحسب اتفاق گذر يك معلم به آن روستا افتاد و متوجه دغلكاري هاي شياد شد و او را نصيحت كرد كه از اغفال مردم دست بردارد و گرنه او را رسوا مي كند. اما مرد شياد نپذيرفت. بعد از اتمام حجت٬ معلم با مردم روستا از فريبكاري هاي شياد سخن گفت و نسبت به حقه هاي او هشدار داد. بعد از كلي مشاجره بين معلم و شياد قرار بر اين شد كه فردا در ميدان روستا معلم و مرد شياد مسابقه بدهند تا معلوم شود كداميك باسواد و كداميك بي سواد هستند. در روز موعود همه مردم روستا در ميدان ده گرد آمده بودند تا ببينند آخر كار، چه مي شود. شياد به معلم گفت: بنويس «مار» معلم نوشت: مار نوبت شياد كه رسيد شكل مار را روي خاك كشيد. و به مردم گفت: شما خود قضاوت كنيد كداميك از اينها مار است؟ مردم كه سواد نداشتند متوجه نوشته مار نشدند اما همه شكل مار را شناختند و به جان معلم افتادند تا مي توانستند او را كتك زدند و از روستا بيرون راندند.
پي نوشت ام بي اس : از اين مطلب چند برداشت مي توان كرد من برداشتي كه ازش كردم و به نظرم بي مناسبت با انتخابات هم نيست اين هست كه هر چي بدبختي بر سر هر ملتي وجود دارد مقصرش خود ملت آن است نه فقط براي انتخاب يك مسئول بلكه رفتار خود آن ملت مي تواند تاثير گذار باشد .
منتظر نظرات خوبتون هستم !
خرافات نامه 1
روزي مادر بزرگم به من گفت خداوند روزي هر بنده را در صبح به او عنايت مي كند من هم خواستم آزمايشي انجام دهم تا صحت موضوع را به چشم ببينم روزي به طور اتفاقي صبح زود بيدار شدم آن زمان وقت نماز هم بود نماز صبح را كه خواندم به طور ناخداگاه آگهي هاي خودم را به روز كردم شايد باورتان نشود كه فروشم چند برابر و سودم در آن روز بالا بود آيا واقعا عقيده ي مادربزرگم درست است يا اينكه هر شخص آگهي خود را صبح زود به روز كند سود بالا نصيبش مي شود در اين شكي نيست كه خدا روزي هر آدم ( بد يا خوب ) را مي دهد ...
ام بي اس